انترناسیونال است نجات ِ انسان‌ها


صفحه یِ اصلی  |   نشریات  |   کتاب‌خانه  |   آرشیو  |   پیوندها  |   تماس

2007-12-04

در آستانه 16 آذر

از زمان آغاز سال تحصيلی جديد هر هفته در يکی از دانشگاه های کشور شاهد اعتراضات آشکار دانشجويان هستيم. برخی ازاين اعتراضات ازخصلت سياسی روشنی برخوردارند. مانند اعتراض به حضور احمدی نژاد در دانشگاه تهران يا مبارزات دانشجويان پلی تکنيک در اعتراض به سرکوبها و توطئه چينی های حکومت عليه جنبش دانشجويی تا مبارزه دانشجويان دانشگاه اهواز و شاهرود و اعتراض دانشجويان همدان به تجاوز و قتل زهرا بنی عامری (بنی يعقوب).
برخی ديگر از اعتراضات دانشجويان از خصلت صنفی برخوردارند، در خوابگاههای دانشجويی تمرکز يافته اند و حول وضعيت بد زندگی در خوابگاهها و عدم رسيدگی مقامات به مطالبات عادلانه آنان جريان دارند. همه شواهد نشان از اوجگيری جنبش دانشجويی دارد.
محرک اين اوضاع و ويژگی های آن چيست؟
ما با جامعه ای روبرو هستيم که بحران همه ارکانش را فراگرفته است. از بحران در ميان حکومتگران گرفته تا بحران اقتصادی؛ از بحران های بزرگ و کوچک اجتماعی گرفته تا بحران های بزرگ و کوچک اخلاقی. اين بحران ها انعکاس تشديد کليه تضادهای جامعه اند و به نوبه خود محرک تب و تابهای سياسی حاد می باشند. تب و تاب های سياسی که به صورت مخالفتهای عمومی مردم با حکومت، يا کشمکش سياسی جمهوری اسلامی با آمريکا و احتمال يک جنگ جنايتکارانه ديگر در خاورميانه بروز يافته است.
جنبش دانشجويی از اين وضعيت عمومی جدا نيست، هر چند که محرکهای خاصی نيز در آن عمل می کند. دانشجويان نيز مانند بسياری از اقشار و طبقات ديگر از اين وضعيت بحرانی و فقدان آزادی رنج می برند. شرايط زندگی شان دشوارتر شده و برای اکثريت آنان اميدی به آينده موجود نيست. فشار اقتصادی، بالا رفتن هزينه تحصيل و رفت و آمد را همه حس می کنند. دانشجويان مناسبات تحميلی عقب مانده، ارتجاعی و استبدادی، از جمله جدا سازی جنسيتی را بر نمی تابند.
مضافاَ، دانشجويان حساسترين بخش روشنفکران جامعه را تشکيل می دهند و دقيقا به دليل همين حساسيت ها، نسبت به اوضاع عمومی سريعتر عکس العمل نشان می دهند. رژيم نيز به دليل همين موقعيت دانشجويان، نسبت به دانشگاه حساسيت دارد و مدام می کوشد دانشجويان را کنترل کند.
از آنجا که امروزه جنبش دانشجويی سياسی ترين، راديکالترين و بخشا سازمان يافته ترين جنبش توده ای است، رژيم نيز به انحاء مختلف به سرکوب آن روی آورده است. چرا که اين جنبش از دو جنبه برای رژيم خطر ساز است. رژيم بخوبی از خطرات پيوند ميان جنبش دانشجويی با مبارزات ديگر اقشار و طبقات ستمديده آگاهست و نگران تکرار خيزشهايی همانند 18 تير 78 و خرداد 82 است. بعلاوه جنبش دانشجويی اين پتانسيل و امکان را دارد که سريعاَ سازمانيافته شود و حتی به روند سازمانيابی مستقل مردم نيز ياری رساند. رژيم سياستهای سرکوبگرانه خود را به گونه ای پيش می برد که دامنه اين دو خطر را محدود کند. از يکسو تلاش می کند توده های دانشجو را با سياستهای مختلف مرعوب کند و از سوی ديگر می کوشد از طريق بازداشت و پرونده سازی و ستاره دار کردن فعالين دانشجويی مانع تکامل جنبش دانشجويی شود.
ولی اين جاده يک طرفه نيست. طرف ديگر، عکس العمل دانشجويان است. سرکوب به ناگزير به مقاومت پا می دهد. بويژه آنکه در اين جنبش ما با يک بخش آگاه و فعال و نسبتا سازمانيافته چپ نيز روبرو هستيم که سازماندهی مقاومت در مقابل سرکوب را امکان پذير می کند.
بطور خلاصه محرک های اين اوجگيری نوين عبارتند از:
يکم: وضعيت بحرانی کلی جامعه و نارضايتی عمومی مردم؛
دوم: وضعيت سياسی حساس جامعه و شتاب گرفتن تحولات سياسی ای که در مرکز آن کشمکش ايران و آمريکا قرار دارد؛
سوم: افزايش سرکوبگری در نتيجه گسترش مقاومت دانشجويان؛
چهارم : حضور يک بخش چپ و فعال هر چند که هنوز از نظر تعداد گسترده نيست.
اما اوجگيری اين مرحله از جنبش دانشجويی از ويژگی های خاصی برخوردار است. اين موج به نسبت سالهای اخير از خصلت توده ای بيشتری برخوردار است و اگر چه هنوز اکثريت دانشجويان را در بر نگرفته است اما تعداد قابل توجهی در اين مبارزات شرکت می کنند. برجسته ترين نمونه، مبارزه دانشجويان پلی تکنيک است که از حمايت مستقيم يا غير مستقيم بسياری از دانشجويان برخوردار است.
توطئه چينی رژيم و عواملش بر سر جعل لوگوی نشريات دانشجويی و اتهام بستن به دانشجويان مبارز، عمق درماندگی و بی پايگی رژيم را نشان می دهد. عوامل رژيم حتی برای به عمل در آوردن اين توطئه زبونانه و سناريوی مفتضحانه با مشکلات عديده ای روبرو شد. رژيم برای اينکه بتواند عليه دانشجويان فعال پرونده سازی کند و چند نفر را دستگير کند، به فضاحت های بزرگی تن در داده است. در اين ماجرا رژيم حتی قادر نشد پايه های خود يعنی بسيج دانشجويی يا کارکنان اداريش را قانع کند و واقعيتهای مربوط به اين توطئه چينی از درون خود آنها نيز به بيرون درج کرد. رژيمی که زمانی بی هيچ رو دربايستی فعالين دانشجويی را در روز روشن در دانشگاه و خيابان می ربود و بازداشت می کرد و يا در سالهای شصت در جا دانشجويان انقلابی را اعدام می کرد، برای دستگيری چند فعال دانشجويی و جلوگيری از انتشار چند نشريه دانشجويی مجبور است چه سناريوهايی را اجرا کند و چه دسته گلهايی به آب دهد.
ويژگی ديگر جنبش دانشجويی رقابت سياسی حادی است که در آن جريان دارد. رقابت سياسی ميان فعالين چپ و نيروهای سياسی که حول دفتر تحکيم وحدت سازمان يافته اند. شدت يابی اين رقابت مستقيما به حاد بودن اوضاع سياسی، خطرات و راه حل های سياسی ربط دارد. مشاجرات و جدل های سياسی ای که پس از مبارزه اخير پلی تکنيک ميان تحکيم وحدتی ها و فعالين چپ براه افتاده است در حقيقت بيان انحصار گری هميشگی اين تشکل دانشجويی وابسته به محافل قدرت در جمهوری اسلامی است.
مضمون اين رقابت سياسی از زاويه سرنوشت جنبش دانشجويی و تحولات کلی جامعه بسيار مهم است. مسئله تحکيم وحدتی ها اين است که مهار و کنترل سياسی جنبش دانشجويی از دست شان خارج نشود. آنان می خواهند جنبش دانشجويی را به کبريت بی خطر بدل کنند و اين جنبش در دعوای ميان استبداد داخلی و دخالت خارجی مدعی راه و صدای سومی نباشد، و در نهايت دنباله رو يکی از اين دو قطب ارتجاعی يا ترکيبی از ايندو شود. هدف اصلی شان اين است که جنبش دانشجويی را از کمک به برپايی قطب سوم باز دارند.
16 آذر و وظايف سياسی فعالين چپ دانشگاه
يکی از شعارهای پايه ای و تاريخی جنبش دانشجويی شعار "اتحاد ـ مبارزه ـ پيروزی" است. شعاری که ياد آور و آغازگر تمامی تظاهراتهای 16 آذر، طی پنجاه و اندی سال گذشته بوده است.
در هر مقطع تاريخی، فعالين جنبش دانشجويی تلاش داشتند که مفهوم اتحاد را بر پايه اوضاع سياسی مشخص معنا کنند. امروزه نيز فعالين چپ دانشگاه بدون درک روشن از مفهوم اتحاد، قادر به ايفای يک نقش سياسی فعال در اين جنبش نخواهند بود.
از زمانی که اختلافات ميان امپرياليسم آمريکا و جمهوری اسلامی حاد شد، جنبش دانشجويی تلاش کرده با به پيش گذاشتن شعارهايی عليه امپرياليسم و ارتجاع داخلی مخالفت خود را با هر دو قطب ارتجاعی نشان دهد. شعارهايی چون "استبداد داخلی و دخالت خارجی محکوم است" از جمله اين شعارها بوده است. اين قبيل مرزبندی های سياسی برای تعيين چارچوب اتحاد پايه ای در جنبش دانشجويی بسيار مهم است. بدون چنين شعارهای روشن و صريحی نمی توان صحنه سياسی جامعه را بر مبنای منافع اکثريت مردم ايران قطب بندی کرد.
اين شعار در شرايطی که ما با گسترده تر شدن صفوف جنبش دانشجويی و خطر يک جنگ واقعی روبرو شده ايم، بسيار مهم است. بايد از زوايای مختلف بر اين اتحاد و چارچوبه سياسی آن تاکيد کرد تا به درک روشن و صحيحی از اتحاد در جنبش دانشجويی دست يافت.
امروزه فعالين چپ دانشگاه در چند سطح با مسئله اتحاد روبرو هستند.
يک سطح از اتحاد، اتحاد ميان دانشجويان چپ با دانشجويان دمکرات و سکولار است.
سطح ديگر، اتحاد ميان جنبش دانشجويی با جنبشهای توده ای ديگر مانند جنبش زنان و جنبش کارگری است.
و سرانجام سطح ديگر اتحاد، اتحاد ميان ملل ستمديده در ايران است. امری که جنبش دانشجويی بايد پرچمدار آن گردد.
اتحاد ميان دانشجويان چپ با دانشجويان دمکرات از زاويه گسترش جنبش دانشجويی و هر چه بيشتر توده ای کردنش ضروريست. منظور از نيروهای دمکرات، نيروهايی است که مخالف استبداد داخلی و دخالت خارجی هستند. کسانی که سکولار بوده و خواهان جدايی دين از دولت می باشند و حتی اگر مذهبی هم باشند، نمی خواهند عقايد مذهبی شان را در سياست دخالت دهند. يعنی کسانی که بدنه اصلی جنبش دانشجويی را تشکيل می دهند. جوانانی که مخالف حکومت مذهبی بوده و از دست بيدادگری های اين حکومت به فغان آمده اند. بسياری از اين دانشجويان جهت گيری چپ ندارند يا هنوز به عقايد چپ دست نيافته اند، اما نقش فعالی در مبارزات دانشجويی ايفا می کنند. از همين زاويه فعالين چپ اگر می خواهند جنبش دانشجويی گسترش يابد و فراگير شود، بايد به اشکال گوناگون به شکل گيری اين اتحاد توجه کنند. بدون کشاندن هر چه بيشتر اين نيرو به صحنه مبارزه و سازمان دادن اشکال مختلف اتحاد نمی توان به مقابله موثر با جمهوری اسلامی پرداخت و حتی جرياناتی مانند دفتر تحکيم وحدت را در ميان دانشجويان منفرد کرد. يکی از موضوعات اصلی جدال ميان چپ و دفتر تحکيم وحدت، رقابت برای متحد کردن اين نيروی گسترده است. به اين سطح از اتحاد و اشکالی که اين اتحاد در جريان کارزارهای مبارزاتی مختلف می تواند به خود گيرد نبايد بی توجهی کرد. از اين زاويه تاکيد بر جدايی دين از دولت و قطع دخالتهای حکومت مذهبی در امور دانشگاه مهم است.
جنبش دانشجويی بدون اتحاد با ديگر جنبشهای توده ای نمی تواند نقش موثری در روندهای سياسی جامعه ايفا کند. اتحاد جنبش دانشجويی با جنبش کارگری، بر سمتگيری جنبش دانشجويی با زحمتکشان تاکيد می کند و اتحادش با جنبش زنان بر يکی از مهمترين نيروهای حاضر در صحنه و ضروت اتحاد با آن، تاکيد می کند. مبارزه عليه آپارتايد جنسی در دانشگاه و جامعه نقش مهمی در ايجاد اين اتحاد و مقابله با افکار و عقايد سنتی و مذهبی ايفا می کند.
بدون تبليغ اتحاد ميان ملل ستمديده در ايران نمی توان با خطراتی که جامعه ما را تهديد می کند مقابله کرد. آمريکا برای پيشبرد طرحهايش در ايران بر اين شکاف بزرگ و واقعی در جامعه حساب باز کرده است. شکافی که حاصل نزديک به يک قرن ستم گری ملت غالب فارس بر ديگر ملل است. آمريکا سعی می کند جريانات ارتجاعی را در ميان ملل ستمديده تقويت کند. اين سياست عمومی امپرياليسم آمريکاست. می بينيم که امروزه در عراق چگونه کرد و عرب و ترکمن و شيعه و سنی را به جان هم انداخته است. حتی در جامعه ای مانند ترکيه هم بشدت تفرقه ملی را تا حدی دامن می زند که کرد و ترک يکديگر را دشمن بدانند. اين سياست را آمريکا فعالانه در رابطه با ايران نيز دنبال می کند.
البته شکافهای جدی ديگری هم مانند تبعيض جنسيتی در جامعه ما موجود است و آمريکا روی آنها نيز سرمايه گذاری می کند، اما مسئله مليتها مسئله مهمی است و خطر تفرقه ملی را که واقعی است بايد گوشزد کرد. از همين زاويه تبليغ اتحاد انترناسيوناليستی بين ملل توسط جنبش دانشجويی از اهميت زيادی برخوردار است. تاکيد مشخص بر شعاری چون اتحاد انترناسيوناليستی خلقهای ايران عليه استبداد داخلی و دخالت خارجی شعار مهمی است. بدون اتحاد فارس، ترک، کرد، بلوچ و عرب عليه استبداد داخلی و دخالت (يا تجاوز) خارجی نمی توان در مقابل دسايس گوناگون ارتجاع و امپرياليسم ايستادگی کرد. بدون آماج قرار دادن ارتجاع داخلی که حامی ستم ملی است نمی توان اتحاد انترناسيوناليستی را سازمان داد. دفاع از مبارزات ملل ستمديده عليه ستم گری ملی بايد يک وظيفه دائمی جنبش دانشجويی باشد. بدون اتحاد دانشجويان ملل مختلف با يکديگر، جنبش دانشجويی قدرتمندی براه نخواهد افتاد.
مسئله ديگر، خطر احتمالی جنگ است و جنبش دانشجويی می تواند نقش مهمی در برانگيختن حساسيت مردم نسبت به اين مسئله داشته باشد. جنبش دانشجويی در عين اينکه بايد مبارزات خود را عليه جمهوری اسلامی شدت بخشد، بايد مردم را نيز به لحاظ روحی و سياسی برای مقابله با جنگ و سياستهای آمريکا در ايران آماده کند و به شکل گيری قطب سوم در شرايط کنونی سياسی ياری رساند. 16 آذر امسال فرصت مناسبی است تا حول محورهای سياسی فوق متحد شويم، مبارزه کنيم و پيروز شويم.
تحریریه بذر