انترناسیونال است نجات ِ انسان‌ها


صفحه یِ اصلی  |   نشریات  |   کتاب‌خانه  |   آرشیو  |   پیوندها  |   تماس

2007-12-04

گزارشی از يک مقاومت

گردآوری و ترجمه: پگاه فهيمی
از 22 تا 26 اکتبر، ديويد هوروويتز و تشکلات دانشجويی وابسته به حزب جمهوری خواه به بهانه "هفته هشياری عليه فاشيسم اسلامی" به صحن دانشگاه های کشور آمدند. هورويتز تيمی از چند سخنران تشکيل داد که به جز خودش شامل يک ايدئولوگ دست راستی (آن کوتلر) و يک سناتور سابق (ريک سانتروم) و چند نفر ديگر بود و نويسنده فمينيست فيليس چسلر را هم (که سابقا مترقی بود) اضافه کرده بودند تا پوشش مترقی به کارشان بدهند. علاوه بر سخنرانان برنامه های ديگری هم تدارک ديده بودند. برنامه هورويتز اين بود که نه تنها در 100 دانشگاه تظاهرات و سخنرانی بگذارد، بلکه در بخش های مطالعات زنان هم تحصن راه بياندازد و فشار بياورد که مطالب ضد اسلام را در درس هايشان بگنجانند. يکی ديگر از برنامه ها اين بود که در جلسات توده ای دانشجويان مسلمان وفاداری خود را به "جنگ با تروريسم" آمريکا اعلام کنند. می خواستند در دانشگاه ها جوی ايجاد کنند که کسی جرات مخالف نداشته باشد: مخالفين فورا برچسب طرفداری از تروريسم می خورند.
بين نيروهای مترقی در مورد چگونگی برخورد به اين "هفته..." هوروويتز اختلاف نظر بود، جمعی از نيروها بر لزوم مقابله پافشاری می کردند و عده ای معتقد بودند مقابله به معنی تبليغ برای هورويتز است. سوال ديگر اين بود که مقابله را چگونه بايد پيش برد.
در واقع اين "هفته" ابتکار بسيار خطرناکی و بخشی از برنامه هيئت حاکمه برای جلوگيری از بحث و جدل در دانشگاه و سرکوب مخالفين بود. به علاوه افکار را از مسائل منحرف کرده و جو را برای قبول حمله به ايران آماده می کرد. هورويتز اميد داشت که از طريق اين کارزار هواداران دست راستی خود را تقويت کرده و دانشجويان چپ را ساکت کند.
برای مقابله با اين هفته تدارکات سياسی زيادی ديده شد: اسناد تاريخی در مورد اهداف واقعی آمريکا در خاورميانه و جهان، دلايل بروز بنيادگرايی اسلامی در مقابل ستمگری های آمريکا، با توجه به اينکه اسلام برای کسانی که خواهان مبارزه با امپرياليسم هستند بن بستی بيش نيست، و نبايد در تله انتخاب بين ايندو افتاد. مقايسه بنيادگرايی مسيحی و اسلامی و توضيح اينکه هيچ کدام از آن يکی "بهتر" نيست. به علاوه تاريخ و نظرات خود هورويتز هم در دسترس قرار گرفت تا رويهم رفته اهداف وسيع تر "هفته" وی به بحث گذاشته شده و افشا شود.
هفته هورويتز قرار بود در 100 دانشگاه پيش برود، ولی به نظر می رسد نتوانستند در اين زمينه به هدفشان برسند. در زمينه ارعاب موفقيتشان از اين هم کمتر بود و مجبور شدند تحصن در دانشگاه ها و "اعلام وفاداری" در جلسات علنی را هم لغو کنند. ولی هورويتز کماکان توانست سخنرانانش را به بسياری از دانشگاه ها بفرستد و تا حدی هدفش را عملی کند.
هر چند مخالفت با هورويتز به دلايل مختلف، از جمله ترس برخی از استادان از اخراج (که بی سابقه هم نبوده است) و نگرانی برخی تشکلات دانشجويی از عواقب مبارزه، و عدم اعتقاد برخی از تشکلات به لزوم مبارزه با اين "هفته..."، آنچنان که می توانست وسيع نبود ولی مبارزاتی انجام شد که چندان هم بی نتيجه نبود.
در دانشگاه کلمبيا مقالات پرباری در رابطه با استفاده از عبارت "فاشيسم اسلامي" و هدف واقعی "هفته" درج شد. صفحات روزنامه های دانشگاه کاليفرنيا و دانشگاه تافت پر از بحث و جدل در مورد اين مسئله بود. جدل به رسانه های سراسری هم راه يافت هر چند که به جز مواردی استثنايی اين رسانه ها به ويژه فاکس نيوز، کاملا به هورويتز پوشش دادند و نوشته ها و فعاليت های مخالفين وی اغلب در رسانه های عمده منعکس نشد.
چند گزارش کوتاه
هورويتز در دانشگاه امروی در آتلانتا سخنرانی داشت. وقتی وارد صحنه شد، کف زدن و هو کردن مخلوط بود. وقتی شروع به صحبت کرد، چند نفر ايستادند و پشتشان را به سخنران کردند. پشت لباسشان برروی علامت اختصاری "هفته هشياری عليه فاشيسم اسلامي" علامت ورود ممنوع کشيده بود. در حين سخنرانی وی حاضرين مرتبا سوال می کردند و يا دروغ هايش را تصحيح می کرند. کم کم تعداد کسانی که ايستادند و پشتشان را کردند زياد شد. هورويتز هم کنترلش را از دست داد و به فحش دادن متوسل شد. حدود 25 نفر ايستاده بودند که امنيت دانشگاه وارد شد و تهديد به اخراج کرد. يکی از حاضرين همه را به ايستادن فراخواند و گفت اگر همه بايستيم نمی توانند همه را بيرون کنند. حدود 20 تا 30 نفر ديگر هم بلند شدند و پشتشان را کردند. اين باعث داغ شدن بحث در سالن شد و در اين گير و دار هورويتز پوديوم را ترک کرد. بعد از چند دقيقه انجمن جمهوری خواهان دانشگاه به صحنه آمد و اعلام کرد سخنرانی ادامه نخواهد داشت و جلسه تمام شده است.
دانشگاه کاليفرنيا در برکلی نيز که در سال های شصت از مراکز جنبش دانشجويی بود، دوباره به جنب و جوش در آمده و مقابله با هفته هورويتز نمونه ای از اين بيداری است.
دوشنبه 22 اکتبر، بچه های "صلح آری، پيشداوری هرگز" که عليه "هفته..." نيز بسيج کرده بودند، فيلم "ارواح ابوغريب" را که نقش افراد بلند پايه دولت آمريکا در اين جنايات را نشان می دهد به نمايش گذاشتند. در همان روز تظاهرات ديگری بر عليه خشونت پليس جريان داشت. برخی ديگر از فعالين دانشجويی درباره لزوم و چگونگی مقابله سياسی با نونی درويش (سخنگوی گروه "اعراب طرفدار اسرائيل") که قرار بود همان روز در دانشگاه سخنرانی داشته باشد با دانشجويان بحث و تبادل نظر می کردند. همان روز مردی در صحن دانشگاه پلاکاردی به دست گرفته بود رويش نوشته بود "اسلام به زنان خشونت می کند". پشت پلاکارد هم ليست کرده بود: "چند همسری، رابطه جنسی با نزديکان، کتک زدن همسر..." عده ای از دانشجويان دورش جمع شدند و مخالفين "هفته..." هم فرصت را غنيمت شمرده شروع به تبليغ و پخش اعلاميه کردند. حدود چند ساعتی سي، چهل دانشجو به بحث با مرد پلاکارد بدست مشغول بودند.
ساعت هفت دانشجويان با فرد مزبور به طرف محل سخنرانی نونی درويش که فعالين هفته هشياری عليه فاشيسم هم در آن شرکت می کرد به راه افتادند. خود به خود يک گردهمايی و بحث شکل گرفت که فعالين "انتظار دنيا به سر رسيد، رژيم بوش را اخراج کنيم" هم با لباس های نارنجی شان حضور داشتند. لاری اورست هم ، (که مرتبا در مورد خاورميانه، جنگ و نفت مقاله می نويسد و کتابی نيز در همين زمينه به چاپ رسانده) نقل قول هايی از انجيل در مورد سرکوب زنان خواند و اين کارش مايه عصبانيت فردی که پلاکارد ضد اسلام را داشت شد.
در سالن حدود 60 نفر دست راستی بودند و دانشجويان چپ حدود 40 نفر. سخنرانی درويش خيلی بی محتوا بود و بيشتر از طريق روايات و تجارب شخصی برخی جنايات اسلام افراطی را افشا کرد، ولی موضع و برنامه خود را جلو نگذاشت. وی در جواب به سوالات نيز طفره رفت و بعد از اصرار حاضرين درباره نظرش راجع به ابوغريب بالاخره مجبور شد بگويد از "به وحشت انداختن زندانيان" طرفداری می کند. سازماندهان برنامه هم فوری جلوی بحث را گرفتند و جلسه را تمام کردند.
چهارشنبه شب، 24 اکتبر، جمهوری خواهان مدرسه فيلم تبليغی obsession را نمايش می دادند. دانشجويان چپ نيز با آوردن پروژکتور و پرده می خواستند فيلمی از "صبر دنيا به سر رسيد، رژيم بوش را اخراج کنيم" نشان دهند ولی پليس جلوی نمايش فيلم را گرفت. در نتيجه دانشجويان با لباس های نارنجی جلوی ورودی سينما نشستند. وقتی فيلم شروع شد جلوی پرده رفته و آنجا زانو زدند. دست راستی ها شروع به داد و بيداد کردند. يکی از کسانی که لباس نارنجی پوشيده بود کلاهکش را برداشت و شروع کرد به تبليغ و توضيح داد که اين گونه فيلم ها اذهان را برای قبول کردن شکنجه و جنگ بی پايان در خاورميانه آماده می کند. او به جمعيت گفت که فيلم را ببينيد و فکر کنيد. و گفت که اين فيلم اسلام راديکال را با نازی ها مقايسه می کند، ولی خود فيلم مثل پروپاگاند نازی ها ساخته شده است. پليس وارد شد و به نارنجی پوش ها گفت يا فيلم را نگاه کنيد يا بيرون برويد. همه نشستند و شخصی که تبليغ می کرد بيرون رفت، که به محض خروج پليس او را به درخواست جمهوری خواهان دانشگاه دستبند زد و دستگير کرد. البته فورا آزاد شد ولی پيام واضح بود: زير سوال نبريد، اعتراض نکنيد.
بعد از فيلم سه نفر از نارنجی پوش ها ايستادند و از تماشاگران خواستند برای بحث بيشتر درباره فيلم بمانند. جمهوری خواهان می خواستند سر و ته قضيه را هم بياورند. بحث داشت داغ می شد که باز هم پليس دخالت کرد و فعالين را به زور بيرون کشيد. جنبه مثبت کار اين بود که چندين زن جوان گفتند که فردا در ضد- تظاهراتی که در مقابل گردهم آيی جمهوری خواهان سازمان يافته شرکت خواهند کرد.
پنجشنبه 25 اکتبر؛ جمهوری خواهان در وسط دانشگاه مشغول خواندن "صداهای وحشت" بودند. ما با لباس های نارنجی مان وارد شديم و يکی از زنان جوانی که ديروز به ما پيوست با يکی ديگر از دانشجويان با لباس نارنجی جلوی سخنرانان دو زانو نشستند.
ما هم پرچم های بزرگی با نقل قول هايی از سخنرانان هفته هشياری در مقابل فاشيسم اسلامی (کولتر، سانتوروم، هوروويتز) به دست داشتيم. جمهوری خواهان عمدتا نقل قول های مسلمانان ضد يهودی ها را می آوردند. فقط نيم ساعت حرف زدند و جمعيت 200 نفره بسيار عصبانی بود و گاهی داد می زدند "اين راسيستی است". در پايان گردهم آيی برخی فعالين و دانشجويان با جمعيت درباره حقه بازی "هفته" به گفتگو پرداختند. يکی از دانشجويان می گفت من يهوديم و نه راستم و نه چپ، ولی وقتی به محض اينکه با سياست های دولت مخالفت می کنم می گويند با تروريست ها همسو شدي، اين يعنی حق آزادی بيان من سلب شده."
رويهم رفته اعتراضات کوچک و بزرگ بسياری در تمام دانشگاه هايی که هورويتز در آن برنامه داشت برگزار شد. دانشجويان چپ بيش از هر چيز به دامن زدن به بحث و بالا بردن سطح آگاهی دانشجويان و شرکت کنندگان اصرار داشتند. هورويتز و جمهوری خواهان همراهش به محض مواجهه با مخالفين انگ می زدند و امنيت دانشگاه و پليس را صدا می کردند.
برنامه هورويتز به اهدافی که در نظر داشت نرسيد و اعتراضات (هر چند بسياری از تشکلات از شرکت سر باز زدند) بيش از آن بود که وی انتظار داشت. ولی هورويتز کاملا هم ناموفق نبود. عبارت فاشيسم اسلامی که جنگ های آمريکا در خاورميانه را با جنگ با هيتلر مقايسه می کند بيشتر جا افتاد و اين کمکی است به پرده پوشی و توجيه جنايات آمريکا در خاورميانه و حمله احتمالی به ايران.
هورويتز و هم مسلکانش دوباره برای جو سازی و ارعاب به دانشگاه ها خواهند آمد چرا که به اخراج يکی دو پروفسور مترقی قانع نيستند. هدفشان دراز مدت و خفه کردن هر گونه اعتراضی است. به همين دليل هم هست که کم بها دادن به اين خطر، کوتاه آمدن در مقابل اين حملات، و ترس از سرکوب نه تنها مشکل را کنار نمی زند، بلکه باعث تسريع حرکت اينان می شود. قبل از اينکه نظرات هورويتز بر تمام جامعه سايه افکند بايد جنبيد.