انترناسیونال است نجات ِ انسان‌ها


صفحه یِ اصلی  |   نشریات  |   کتاب‌خانه  |   آرشیو  |   پیوندها  |   تماس

2007-12-14

تجاوز و اشغالگری محور کارزار امپریالیستی جاری

موضوع محوری کارزار امپریالیستی ایکه بعد از حادثه یازدهم سپتامبر 2001 ، تحت رهبری امپریالیست های امریکایی در جهان براه افتاده است، چه چیزی است؟ تجاوز و اشغالگری بالای کشور های تحت سلطه یا تغییر رژیم در این کشور ها ؟
ما دراينجا در افغانستان با تجاوز و اشغالگري مستقيم امپرياليست ها مواجه هستيم . همچنين است در عراق . درچنين حالتي آنچه در واقع اتفاق مي افتد، مستعمره شدن کشور ها و رويکارآمدن رژيم های دست نشانده امپرياليست ها است و نتايج آن با نتايج تغيير رژيم از طرق ديگر فرق مي نمايد. آنچه در فلسطین و لبنان می گذرد نیز با تجاوز و اشغالگری مرتبط است، یعنی تجاوز و اشغالگری صهیونیستی که با تجاوز و اشغالگری امپریالیستی در پیوند و ارتباط تنگاتنگ قرار دارد. یقینا در چنین حالاتی نیز موضوع تغییر رژیم ها مطرح است و نمی تواند مطرح نباشد. اما موضوع اصلی تجاوز و اشغالگری امپریالیستی و ارتجاعی است و تغییر رژیم موضوع اصلی نیست بلکه مرتبط با موضوع اصلی متذکره است.
در هر حال بطور خلاصه باید گفت که در شرایط کنونی منطقه ای که افغانستان، عراق، فلسطین و لبنان در آن قرار دارند، در مرکز گرد باد شوم کارزار جهانی امپریالیستی تحت رهبری امپریالیست های امریکایی قرار دارد. بر محور همین مرکز است که کارزار جهانی امپریالیستی در سطح جهان و بطور مشخص در سطح وسیع تر خود منطقه پیش برده می شود. این کارزار در هر دو شکل تجاوز و اشغالگری مستقیم امپریالیستی و همچنان مداخلات سیاسی و اقتصادی و مداخلات غیر مستقیم و نسبتا غیر مستقیم نظامی برای تغییر رژیم ها و یا تابع کردن بیشتر رژیم های موجود پیش برده می شود .
سیاست تغيير رژيم صرفا متوجه رژيم هاي نيمه فيودالی و یا استبدادی نيست . درطول سالهاي گذشته ، رژيم هاي چندين کشور اروپائي ، آسيائي و افريقائي تحت اين شعار تغيير يافته اند . رژيم هاي صربستان ، يوکراين و البانيه در اروپا از آن جمله اند . اين رژيم ها سرمايه دارانه بوده و هيچکدام رژيم هاي نيمه فيودلي نبوده اند و با رژيم هايي که تحت اين شعار بجاي آنها نشستند از لحاظ ماهيت و خصلت خود فرق اساسي ندارند . فرق شان اين است که رژيم هاي جديد در قبال امپرياليزم امريکا گوش به فرمان تر و تابع تر از رژيم هاي قبلي بودند و يا هستند .
رژيم صربستان ابتدا با حمله نظامي مورد ضربات شديد قرار گرفت و بعدا با سازماندهي سياسي مخالفين سقوط داده شد . رژيم يوکراين با سازماندهي سياسي مخالفين از قدرت برافتاد و رژيم البانيه از طريق سازماندهي سياسي مخالفين داخلي و درنهايت جنگ داخلي، سقوط داده شد .
در افريقا رژيم بنياد گراي الجزاير از طريق کودتاي ارتش خود الجزاير سقوط داده شد .رژيم بنياد گراي سوماليه که از طريق جنگ بر مرکز کشور تسلط يافته بود ، از طريق جنگ تجاوزگرانه و اشغالگرانه حبشه از خارج ، سلطه اش را بر مگه ديشو مرکز سوماليه از دست داد. درهردو کشور متذکره قدرت هاي مورد حمايت امپرياليست ها، بخش عمده نيروهاي نيمه فيودالي را تشکيل مي دهند .
يکي از رژيم ها ئيکه در افريقا با شعار " تغيير رژيم " مورد نشانه قرار گرفته است ، رژيم رابرت موگابي زيمبابوي است . درينجا اساسا دفاع از فيودال – کمپرادور هاي سفيد و ملکيت هاي ارضي شان مطرح است که رژيم موگابي از طريق بسيج دهقانان سياه آنها را خلع يد کرده و زمين ها را در ميان دهقانان تقسيم کرد است . رژيم موگابي يک رژيم " انتخابي " است و از طريق انتخابات رويکار آمده و حکومت مي کند . رژيم جديد بعد از پيروزي مبارزات مسلحانه عليه رژيم نژاد پرست روديشيا قدرت را بدست گرفت و تا حال چند دوره انتخابات اين کشور را ( که بعد از سرنگوني رژِيم نژاد پرست ، نام آن به زيمبابوي تغيير يافت ) برده است . سياست تغيير رژيم در مورد زيمباوي تاحال نتيجه نداده است، ولي تلاش هاي امپرياليست ها براي ساقط کردن آن از طريق بازنده ساختنش در انتخابات جريان دارد . اين سياست همراه با يک محاصره شديد اقتصادي و تحريم اقتصادي از خارج پيش برده مي شود . گزارشات حاکي است که در اثر اين محاصره و تحريم اقتصادي حتي نيروهاي امنيتي دولتي زيمبابوي با کمبود مواد اوليه از قبيل مواد غذائي ، ادويه جات ، لباس و غيره مواجه شده اند .
قاره آسيا را مدنظر قرار دهيم :
رژيم حاکم بر يمن جنوبي ازطريق لشکرکشي يمن شمالي سقوط داده شد و وحدت يمن از طريق زور تامين گرديد . رژيم تازه رويکار آمده در " يمن متحد " به مراتب نسبت به رژيم ساقط شده يمن جنوبي از خصلت هاي نيمه فيودالي بيشتر برخودار است .در لبنان رژيم ساقط شده و رژيمي که بجاي آن رويکار آمد هر دو داراي خصلت هاي نيمه فيودالي – نيمه مستعمراتي بوده و هستند و از اين بابت فرق اساسي اي ميان شان وجود ندارد . اين تغيير رژيم در لبنان در اثر فشار خارجي و سازماندهي سياسي مخالفين داخلي متحقق گرديد .
رژيم صدام حسين در عراق از طريق تجاوز و اشغالگري امپرياليستي سقوط داده شد .اما رژيم دست نشانده اي که بجاي آن سازماندهي شده و براريکه قدرت پوشالي نشانده شده ، به مراتب فيودالي تر از رژيم صدام حسين است .
در افغانستان رژيم طالبان از طريق تجاوز و اشغالگري امپرياليستي سقوط داده شد .رژيم جمهوري اسلامي که بجاي آن آورده شده است ، خود يک رژيم مستعمراتي – نيمه فيودالي است و از لحاظ خصلت هاي نيمه فيودالي فرق اساسي با رژيم طالبان ندارد .
در پاکستان رژيم نواز شريف از طريق کودتاي نظامي سقوط داده شد . مي توان به روشني ديد که رژيم مشرف نسبت به رژيم نواز شريف فيودالي تر است .
در قرغيزستان رژيم حاکم از طريق سازماندهي سياسي مخالفين داخلي برافتاد . آن رژيم يک رژيم نيمه فيودالي نبود بلکه يک رژيم بورژوايي وابسته ، عمدتا وابسته به امپرياليزم روس بود . رژيمي که بجاي آن رويکار آمد نيز يک رژيم بورژوائي وابسته، منتها عمدتا وابسته به امپرياليزم امريکا است .
هم اکنون فشار اصلی کارزار جاری امپریالیستی برای برداشتن قدم های بعدی تجاوز و اشغالگری امپریالیستی روی ايران و سوريه و کوریای شمالی متمرکز است و طبعا از یکجهت رژیم های حاکم بر این کشور ها تحت این فشار قرار دارند.
درکورياي شمالي اصلا امپرياليست هاي امريکائي ، با کدام رژيم فيودالي طرف نيستند بلکه با يک رژيم سرمايه داري بروکراتيک دولتي عمدتا وابسته به امپرياليستهاي روسي و مرتجعين چيني طرف اند .
در سوريه تکيه اصلي امپرياليست ها براي تغيير رژيم روي بنيادگرايان مخالف رژيم اسد است که به مراتب نسبت به آن رژيم فيودالي تر اند .
در ايران، امپرياليست هاي امريکائي اساسا روي سلطنت طلبان و جناح هائي از درون جمهوري اسلامي حساب باز کرده اند که در دارا بودن خصلت هاي نيمه فيودالي تفاوت هاي اساسي اي با رژيم حاکم کنوني نخواهند داشت .
در امريکاي لاتين شعار " تغيير رژيم " اصلا متوجه رژيم هاي نيمه فيودالي نيست ، بلکه متوجه رژيم ها و نيروهايي با گرايشات شبه سوسياليستي يا گرايشات سرمايه دارانه ملي است و مقاومت عليه لجام گسيختگي امپرياليست ها نيز توسط همين نيروها صورت مي گيرد .
بر علاوه تمامي اين مسائل ، شعار " تغيير رژيم " نيز شعاري نيست که هميشه توسط امپرياليست ها مطرح شده و روي آن تاکيد صورت بگيرد . مثلا شعار " تغيير رژيم " در عربستان سعودي و مصر توسط القاعده مطرح شده است و در مقابل امپرياليست هاي امريکايي از سياست ابقاي اين رژيم ها حمايت مي نمايند .
يک مورد مشخص ديگر ، موضوع تغییر رژیم در نيپال است، یعنی تغییر رژِیم شاهی به رژیم جمهوری . این موضوع توسط مائوئيست ها و اکثريت توده ها و نيروهاي سياسي مطرح گرديده است . اما با وجودي که اردوی شاهی وفادار به دربار سلطنتی و پولیس رژیم صرفا بيست درصد از سرزمين اين کشور را در کنترول دارد ، امپرياليست هاي امريکائي به سختی تلاش دارند تا رژيم شاهي را حفظ نمايند.